«و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما مردم را هدايت مىكردند.» (1)با مرور تاریخ انبیا که سلام و درود خدا و خوبان نثارشان، یکی از چیزهایی که بیشک به ذهن ما خطور میکند این است که اگر ما در آن دوران بودیم، چگونه رفتار میکردیم؟ اگر پیامبران خدا و معجزاتشان را میدیدیم در مقابل رسالت آنها چه رفتاری داشتیم؟ میپذیرفتیم یا نه؟ اگر میپذیرفتیم با طیب خاطر و دل آرام یا به سختی و با چون و چرا؟ اوامرشان را تمکین یا در آنها تردید میکردیم؟ میشود کسی توفان نوح ببیند و خاشع نشود؟ یا گلستان شدن آتش نمرود برای ابراهیم را ببیند و خاضع نگردد؟ میشود معجزات دوازدهگانه موسای کلیم تا شکافته شدن دریا و عبور بنی اسرائیل از میان امواج کوه پیکر را دید و دل نلرزد؟ زنده شدن مرده و محو برص و پیسی از پوست و بدن مردم توسط عیسای روحالله را چه باید گفت؟ آیا میشود پذیرفت کسانی محمد امیّ و امین که سلام و صلوات و برکات خدا بر او و خاندانش را دیدند که چگونه از آسمان، قرآن جاویدانی به زمین آورد که تاکنون جن و انس نتوانستهاند، یک آیه مثل آن را بیاورند ولی باز هم قلبشان نرم به ایمان نشد؟ دیدند که چگونه از مردم متفرق، خشک، خشن و جاهلی حجاز، برادرانی مثل سلمان فارسی و ابوذر غفاری و صهیب رومی و بلال حبشی و ... بهوجود آورد که تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، هیچ بدیل و عدیلی نمیتوان برایش یافت ولی باز هم ایمان نیاوردند. باور اینها گرچه سخت است و مثل انکار خورشید توسط کسی که نور و گرمای آفتاب را حس میکند میماند ولی واقعیت این است که میشود باور کرد مخلوقاتی شبیه آدمی هستند و عقل و قلبهايى دارند ولی نمیتوانند با آنها بفهمند و باور کنند؛ چ, ...ادامه مطلب
مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[1] شعائر را به نشانه ها و علامت ها ترجمه کرده اند. مثل صفا و مروه که در قرآن به همین نام نامیده شده و «سعی» بین آنها جزء اعمال حج است. حکمتش چیست، خدا می داند و ما بندگان که نمی دانیم ولی به علم و حکمت خدا واقفیم، باید اطاعت کنیم و این اطاعت کورکورانه و متعصبانه نیست. اطاعتی عقلانی است که پس از جستجو و کنکاش در مورد خدا و حقانیت او و اصول دینش، به فروع دینش گردن فرونهاده و مُنقادیم. مثل کسیکه برای یافتن پزشک حاذق جستجو می کند و با یافتنش، دیگر در دستوراتش چون و چرا نمی کند و فرمول داروهایش را نمی پرسد. مؤمنینی که به وحدانیت و علم و حکمت خدا یقین کرده اند، یقین دارند که از حکیم، کار بیهوده سر نمی زند و امر و نهی او حکمتی دارد که ممکن است عقل ما به آن برسد یا نرسد. مهم اینست که راه را یافته و پیچ و تابش برای رسیدن سالم به مقصد را پذیرفته ایم. امامان معصوم ما که سلام خدا و خوبان نثارشان، علامت و نشانه های متعددی برای مؤمنین گفته اند که یکی از آنها خواندن زیارت اربعین است. اربعین چنان مقدس است که تکریم و تعظیم و قرائت زیارتنامه اش از نشانه های ایمان است. دلیلش زنده نگه داشتن نام و یاد کربلاییان باشد یا تقویت ایمانمان، تفاوتی ندارد، مهم اینست که راه نجات است. حکایت آبگیری که اگر به چشمه وصل نباشد مرداب می شود را شاید همه شنیده اند ولی حکایت انسان بی حسین، بسی بدتر از آنست. گویی خدا سیدالشهداء را چراغ عالم قرار داده تا ترسان نباشیم. یا نفس قرار داده تا با او زندگی کنیم. یا مونس قلبمان گذاشته تا احساس غربت نکنیم. یا کشتی نجات قرارش داده تا غرق روزگار نشویم. یا سفارش و شفاعتش را پذیرفته تا گنهکارانِ خجل از خد, ...ادامه مطلب