آدمکهای چوبی

ساخت وبلاگ

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه‏ ...

این قسمت از آیه54 سوره زخرف، نتیجه گیری خداوند از گفتگوی فرعون با مردم است که در آیات قبل آمده. داستانی بسیار زیبا، خواندنی و عبرت آموز که در تفسیر محترم « نور» با بیانی کاربردی به آن پرداخته شده است.

یکی از تفاوت های اصولی جمهوری اسلامی که بر مبنای تفکر اسلام ناب، بنا شده، با حکومت های طاغوت در اینست که جمهوری اسلامی رسالت خود را در رشد دادن و پروریدن استعدادهای انسان ها می داند، به گونه ای که دنیا آباد شود و مقدمه بهشت ابدی باشد. یکی از این استعدادها که با تربیت صحیح، شکوفا می شود، « انتخاب آگاهانه و اقدام مسؤولانه» است. اسلام، هرگز با زور و اجبار در تربیت موافق نیست. و یکی از معانی «لاإکراه فی الدین» نیز همین است که دینِ اکراهی، کارآمد نیست و چونکه در فرار سیدن« روز پاسخگویی» شک نیست بنابراین هرکسی باید پاسخگوی اعتقادات و اعمالی باشد که از روی اختیار پذیرفته و انجام داده است؛ خوب باشد یا بد.

این دید والا و اندیشه برتری که اسلام عزیز پرچمدار آن است، همیشه مورد سوء استفاده دشمنان، نافهمان و کم فهمان بوده و آنها گمان کرده اند که سود خود برده اند درحالیکه سوء نیت و رفتار آنها، باعث صیقل بیشتر گوهر دین و نمایان تر شدن آن و استواری مؤمنین و علاقه مندی کسانی به دین شده که دنبال عزت و اعتبار می گردند. جوانمردان و انسان های شریف، خواستار و دوست دار احترام و تکریم اند همانگونه که انسان های توسری خور و ضعیف، به ظلم و تحقیر عادت کرده اند. یکی از مأموریت های موسای کلیم که سلام خدا و خوبان نثارش، این بود که مردم توسری خور بنی اسرائیل و کنعانی که عزتشان لگدمال فرعون بود را به فضایل انسانی خودشان متوجه کند و به آنها کرامت نفسی که پس از یوسف پیامبر که سلام و درود خدا نثارش، به مرور از بین رفته بود، برگرداند. آنها که مردانشان کشته و زنانشان به کنیزی برده می شدند، یادشان رفته بود که پیغمبر زادگان و خویش پیامبران اند که اکنون چنین ذلیل شده اند.

خدایش بیامرزد مولوی که فرمود، «مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک / چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم»، تا به ما تذکر دهد که برای بقاء خلق شده ایم نه فناء. بهشت خانه و بهای جان ماست نه این دنیای تنگ و پرنیرنگ. گرچه همیشه تاریخ، گروهی در اکثریت بوده و خود را به جیفه دنیا فروخته و با کوته نظری، کم همتی و غفلت، نتوانستند دست انبیاء و اولیاء و صلحاء و شهداء را بگیرند و برخیزند. در نظام تربیتی اسلامی، مهر و محبت و اغماض زیاد است چونکه تربیت چنین ایجاب می کند ولی مجازات ظالم و قاتل هم هست. کسانیکه خویشتن داری نظام در مجازات سران و فتنه گران کودتای88 را با برخورد قهرآمیز آمریکا و ترکیه و آلمان و ... با مخالفان و معترضان مقایسه می کنند، نمی دانند ماهیت مماشات با فتنه گران برای شناخت عمیق تر و بهتر فتنه توسط مردم و آیندگان و تربیت در میدان است نه بقاء حکومت، به هرقیمت.

اینکه جمهوری اسلامی کریمانه با مردم فریب خورده برخورد کرده و مهلت و مجال توبه و تغییر و اصلاح داده است، از اعتماد به نفس بی نظیر و اندیشه نورانی اوست نه از استیصال و درماندگی، چراکه در جای خود، اشرار و غدار را دست و گردن شکسته و دشمنان بیرونی را تنبیه کرده است. گرچه سوء استفاده نمک نشناسان همیشه بوده ولی مهم، تربیت این نسلی است که از این خودباوری، سربرآورده و اکنون، کابوس ظالمان و ستمگران جهان شده اند. اسلام ناب، بیش از آنکه با دلایل عقلی گسترش یابد، با برخورد حکیمانه و عطوفانه گسترده و ماندگار شده و تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر جهاد تبیین در شرایط اتحاد مثل فرعون و قارون و سامری، به همین نکته زیبا و رمز پیروزی اشاره دارد و همه باید به این توانایی برسیم که در جنگ شناختی بی نظیر رسانه ها و افراد مرجف، مرتجع و کذاب استکباری، راه را از بیراهه تشخیص دهیم و به امور مهم تمدن نوین اسلامی و ظهور بیاندیشیم.

تفاوت دیگر انقلاب اسلامی با طواغیت این است که در اندیشه ما انسان ها با این منطقِ« شنیدن نظرات و انتخاب بهترین ها» کرامت گرفته اند ولی حکومت های طاغی امور مردمشان را با زور و اجبار و سانسور و مخدرات، پیش می برند. آیه ابتدایی به این معنی است که فرعون، قوم خود را احمق دید و با فریب، آنها را به اطاعت خود مجبور کرد. و این تحمیق، مثل اکنون با تزیور و تطمیع و تهدید و تحریم و تبلیغ مسموم بوده و در کنار همه اینها، افراد اثرگذار یا همان سلبریتی هایی که مثل آدمکهای چوبی و بی اختیار، کامل در خدمت مطامع شیطانی آنها بوده اند و مأموریتشان تشکیک در اهداف و تضعیف مردمِ خود با تحقیر، و تشجیع دشمنان بوده است. طبق آیاتی که عصبانیت فرعون در برخورد با سحره ای که با دیدن معجزات موسی توبه کردند را توصیف می کند، فرعون به آنها می گوید «چگونه بدون اجازه من ایمان آوردید؟» این نشان می دهد که فرعون، غیر از جان و مالِ عوامل خود، عقل و مغز و ایمانِ قلب آنها را هم در اختیار خود داشته است.

فتنه پاییز امسال که نسبت به فتنه های پیشین، ویژه بود، خاستگاهش نه اقتصاد بود و نه حجاب. شاهد اینکه هیچ شعار اقتصادی نوشته و گفته نشد و هیچ مسؤول دولت، مجلس و قضاء مخاطب شعارها نبودند. دوگانه سازی حجاب در شرایطی که مریم ملعون رجوی هنوز روسری به سر دارد و زنان یهودی و سعودی و ... به روبنده و برقع، با جدیت پایبندند، یعنی اینکه دشمن ما خیلی دروغگو و نادرست است. تضعیف رهبری، فوران خودباختگی توسط سلبریتی های خودکم بین و کم بهره از عقل و سواد، تحقیر مردمی که به سرعت در حال پیشرفت و سبقت از غرب اند، تمرکز زدایی از دولتی که مشغول انجام و به نتیجه رساندن کارهای بزرگ و زمین مانده کشور در امور اقتصادی، درمانی، نظامی، امنیتی و ... است و دشمنان را متحیر و مضطرب کرده و ... و فرار غرب از پاسخگویی به ضعف مفرط خود، هدف اصلی اغتشاشات بود.

در این تجربه تلخ، آنچه بیش از همه مایه تأسف و تحسر بود، وضعیت رقت بار سلبریتی هاست که پشت ظاهر آراسته و شیک خود، دنیایی از ویرانی و بی هویتی و بی خبری موج می زند. نگارنده ضمن احترام ویژه به هنرمندان متعهد و ورزشکاران جوانمرد، جامعه هنری و ورزشی شریف را از سلبریتی های قشری نگر و بدحال، جدا می داند و معتقد است حال افسرده این جماعت، گویای دوری بسیار زیاد آنها از دنیای واقعی است. آنها بازیگری را هم به بازی گرفته و اوج اندیشه آنها در عقد قرارداد و تغییر دوست و نامزد متوقف شده و در دنیای لزجی می اندیشند که عقل، جای پای محکمی در آن نمی یابد. در روزگاری که بی خانمان ها، جزء بافت شهری آمریکا شده و هر سه روز یک زن آلمانی به دست شریک زندگی اش کشته می شود و «زن کُشی و کتک زدن زنان» درحد قالپاق دزدی شده و ... به کسیکه دروغ بی شرمانه«مسمومیت کارخودشان است» منتشر می شود، چه می توان گفت؟

مدعی هنرمندی و جهان دیدگی که بی خبر از دنیا و سرگرم اطوار و مجیز گوی اجانب و تخطئه گر مردم خود است و از جنایات هولناک منافقین در همدستی با صدام و کشتار مردم عراق در انتفاضه شعبانیه و مجبور کردن صدها زن منافق در اردوگاه هایشان برای درآوردن رحم های خود، و نسل کشی حلبچه و روستای زرده و ... توسط صدام با بمب های شیمیایی اهدایی آلمان، و از آلوده کردن 700 گواتمالایی به سفلیس و ابتلای هزار نوزاد آفریقایی به ایدز توسط مؤسسه تحقیقاتی و دانشگاه آمریکا، مرگ856نفر در بیمارستان ها و سرای سالمندان انگلیس از گرسنگی و تشنگی، آلوده کردن کودکان فلسطینی به ایدز توسط اسرائیل، فروش خون آلوده به ایدز فرانسه به ایران، کشتار هیروشیما و ناکازاکی و ... بی خبر است، از چه خبر دارد پس؟ آیا صاحبان این ضریب کم هوشی، می توانند فتنه پاییز امسال را درست تحلیل کنند؟

به دروغ، شعار زنده باد ایران می دهند ولی به ساز انگلیسی که 9 میلیون ایرانی را به قتل رسانده می رقصند. شعار «ما آریایی هستیم عرب نمی پرستیم» می دهند ولی با پول سعودی، عربی می رقصند. از ملی گرایی دم می زنند ولی به آمریکایی که دولت مصدق را اسقاط کرد پناهنده می شوند. از پهلوی ها دم می زنند که در وطن فروشی و بی عرضه گی و دست نشاندگی در تاریخ ایران، منحصر به فرد اند. از مردم می گویند ولی قاتلان شنیع و خشنِ مردم را تطهیر می کنند. برای فرار از ابهامات افکار عمومی در مورد شکست های مکرر خانوادگی و قراردادهای ناعادلانه و مالیات گریزی و ... برای«همدیگر را قضاوت نکنیم» برنامه می سازند ولی خودشان استاد قضاوت های بدون علم و جاهلانه اند. این خودباختگان، میدان را نشناخته و دوست و دشمن را گم کرده اند. آدمکهایی که بازیچه اند و خود نمی دانند. بهترین چراغ راه این گمراهان، شهادت مظلومانه شهدای اغتشاشات اخیر است و سخنان پدر شهیدعجمیان در پاسخ به درخواست عفو قاتلان بی رحم و خونخوار، گویای حقیقی فاصله زیاد دنیای سلبریتی ها با زندگی واقعی مردم متن جامعه است. و امید است که به مردم برگردند و جبران کنند.

منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ 21اسفند401

+ نوشته شده در  ۱۴۰۱/۱۲/۲۴ساعت 22&nbsp توسط محمدهادی صحرایی  | 

پاتوق رایانه ای...
ما را در سایت پاتوق رایانه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhsahraeia بازدید : 71 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 23:13