مسؤولین را نگه دارید

ساخت وبلاگ

 

کم کم به روزهای انتخاب دوازدهمین رئیس جمهور و انتخابات پنجمین شورای اسلامی شهر و روستا نزدیک می شویم و گروه ها و احزاب و افرادی با برنامه یا بی برنامه، وارد عرصه می شوند و ثبت نام می کنند. بماند در این میان گروهی هستند که حضورشان بیشتر به شوخی می ماند و گروهی دیگر که ثبت نامشان بیشتر به تمسخر کردن. و در حالیکه مدارس ابتدایی، کودکانی که هنوز به سن مدرسه نرسیده اند را ثبت نام نمی کنند ولی متولیان امر تا به امروز، با دید بازی که دارند همه افراد را ثبت نام می کنند تا مبادا کدخدایان ما را به مهندسی انتخابات متهم کنند. این روند غلط و موهن در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر و روستا نیز هست ولی در ریاست جمهوری واقعاً جای تأمل دارد و با توجه به تذکرات مکرر مسؤولین هنوز اقدامی نشده است.

گویی همچون برخی مسؤولان که اول از باغ و بوستان می گویند و بعداً انکار و تکذیب و یاسکوت می کنند، بازار شعار و شایعه داغ است و کنترلی برآن نیست. افرادی به جای ارائه برنامه های مدون و مستحکم تنها به شعارهای عوام فریبانه زیبا و میان تهی بسنده می کنند و خود را برای پذیرش مسؤولیت و انتخاب شدن جلو می اندازند. اگر بتوان تحلیل جامعه شناختی این پدیده نامبارک را به اهلش سپرد ولی در همین حد می توان شیوع نوعی خودشیفتگی و یا خودبرتر بینی و یا سهل انگاری را در این جریانات دید که صد البته مختص به دوران معاصر نیست. اگرچه فضای باز و آزاد ایجاد شده در جمهوری اسلامی می تواند تا حدی در این سوءاستفاده کم ظرفیتان، مؤثر باشد ولی شاید دلایل دیگری نظیر راحت انگاری مسؤولیت توسط مسؤولان، فضای بسته مدیریتی و از همه مهمتر کم اهمیتی آنان به مشکلات روزمره مردم باشد که افراد مختلف را اینگونه وامی دارد که پا در این عرصه بگذارند و در این میان باید پرسید در جامعه به " مسؤولیت " چگونه نگریسته می شود و تلقی عموم از حق الناس چیست؟

آیا مسؤولیت سفره ای افتاده است که با آن می توان کیسه ای برای هفت پشت را پر کرد و خود را سرمایه کشور و نظام دانست؟ یا به عنوان سفره ای است که باید برای مردم پهن کرد و خود در آخر نشست و سهمی برای خود قایل نشد؟ آیا مسؤولیت را با فیش نجومی برای کارنکرده می شناسند یا آنرا به عنوان دوره ای کوتاه با پاسخگویی طولانی به خدا و خلق خدا می شناسند؟ آیا مسؤولیت را مسؤولیت در پاسخگویی صادقانه می دانند یا انکار قول ها و وعده ها و آسمان ریسمان کردن و ردیف کردن مغالطات و متهم کردن گذشتگان و منتقدان، با لغز و خنده و نگفتم نگفتم ها؟ آیا این مسؤولیت برمبنای شایستگیها و با در نظر داشتن قبر و قیامت است یا با درنظر گرفتن نظرات و اصرار هم حزبی ها و خانواده و یا از سر تفریح و تفنن؟ و دیگر اینکه آیا شرکت کنندگان فکرمی کنند مسؤولین حرف و مشورتشان را نمی شنوند که خود آستین بالا می زنند؟

روزهای انتخابات است و فضای ذهنی مردم مملو از وعده ها. وعده هایی که می شد زودتر داده و اجرایی شود. وعده افزایش عجیب حقوقها، روآمدن و عزیز شدن سهام عدالت پس از سالها توهین و تحقیر، اضافه شدن یارانه ها، شکوفایی اقتصادی، استخدام همه و ... و افتتاح پی درپی پروژه هایی که هرکدام در مواقع نیاز بارها افتتاح می شوند تا بهانه ای برای سفرهای مکرر مسؤولینی که نباید تبلیغ زودهنگام داشته باشند به دوردستها را فراهم کنند و ... و اعلام تبعیت محض از بزرگان تا آنجا که به نفعشان باشد و منعشان نباشد. جان نثاری برای آب و خاک و میهن و مردم و تصاویری از همنشینی با مستضعفین و عکس انداختن با مردانی که دستان پینه بسته شان تنها در این روزها در دستان مسؤولین دست به دست می شود. سرکشی از مادران پیر شهدا و ... در ایام انتخابات همه اینها از جمله سهل انگاری هایی است که در مقابل دیدگان مردم انجام می شود. چه توقعی از مردم هست؟

روزهای انتخابات است و جای امام و شهیدان خالی. آنها برای مردم سفره انداختند و خود به شربتی از شهود و شهادت بسنده کردند و به وظیفه خود عمل نمودند. تکلیفشان را می دانستند و به جای مسؤولیت گرفتن خود را مسؤول دانستند. آنزمان که چرب و شیرین دنیا نبود آنها بودند و زمانی که چرب زبانی و شیرین بیانی هنر شد آنها رفته بودند. خود را مسؤول اسلام و انقلاب می دانستند که باید سخن خدا را به مردم برسانند و شهد بندگی را به آنها بچشانند. آنها برخلاف ساده لوحان پُر دوز و دروغ، باالگو نمودن کار و جهاد و صداقت، خود را مسؤول به بهشت رساندن مردم می دانستند و با آنها که جامعه را با مکر و نیرنگ به سمت دره می بردند می جنگیدند. می شد نشانه های خدا را در اعتقادات زلالشان دید و در اعمالشان عمق ایمانشان را فهمید. این زلالی با آن زلالی کذایی و متوهم، متفاوت است. آنها که شعار دوست می دهند و با مغالطه ای که در آن اوستاد شده اند، دل دشمن را خوش می کنند و امت را متفرق. از امام غایب می گویند و صلاحدید نایب امام را زمین می گذارند.

در این روزها می توان توجیهات رنگارنگ و دست و پا زدن دنیا زده ها را نظاره کرد. وعده های ناشدنی و قولهای تکراری و آدمهایی که فکر می کنند حرف تازه آورده اند و از همه عیان تر آنها که مدتی است جامعه به آنها مبتلایند و فکر می کنند مردم فراموشی گرفته اند. تا دیروز مردم منتقد را با بی ادبی و جسارت، بی شناسنامه، لبو فروش، راننده تاکسی، بی سواد و ... می دانستند که هنرشان قورمه سبزی پختن است و باید مدیران خارجی آنها را مدیریت کنند و امروز قربان صدقه مردم می روند. مثل همان برجامی که با اداهای شاعرانه و شعارهای پوچ به خورد مردم دادند. باغ سیب و گلابی و آفتاب تابان و ابری که گفته شد بالمره تمام تحریمها را برمی دارد و قرار شد چرخ زندگی را با سانتریفیوژ برچرخاند و از آب تا ازدواج به آن مرتبط است ولی درنهایت مثل آب خوردن همه چیز انکارشد و دروغ محض شد و مردم دیدند که هم چرخ سانترفیوژ را شکستند و قلبش را بتن کردند و هم زندگی مردم را همچون اقتصاد دچار رکود کردند.

قومی که با اصرار عجیب و تحمیل هزینه های گزاف مادی و معنوی به کشور و ملت، عمق تدبیرشان در مقابل تزویر دشمن موزی، خنده عمیق بود و سه سال از عمر گرانمایه دولت را صرف حقه ای کاغذی کردند که در 21 ماه پس از آن 18 بار از سوی مقابل نقض شد و طرف ایرانی تنها شدیداً محکوم کرد و قول داد جواب مناسب بدهد، کی؟ خدا می داند. همان قوم عصبی که پاسخ خبرنگار را با میکروفون کشی می دهد ، مدام عیبهای ناشی از تنبلی خود را به دولتهای پیشین حواله می دهد. درحالیکه هنوز مدارس کپری و کانکسی در کشور برای مردم حادثه می آفریند، با خرید یکی دو هواپیمای مرجوعی چنان با ذوقشان چوب حراج به آبروداران زدند که دشمن جسور رگ خواب را محکمتر گرفت. حضور مولتی میلیاردرهایی در کابینه که تنها حضورشان میلیاردها دلار برای کشور جریمه بین المللی در پی داشت، اعوجاج در مفاهیم اسلام و انقلاب و تاریخ، از اسلام رحمانی گرفته تا مذاکره امام حسین با عمرسعد و درس کربلا که تعامل سازنده گفته شد و تا اسلام انقلابی و ... همگی ناشی از همان دید وارونه و غلط به مسؤولیت است.

در اندیشه اسلامی است که اگر قولی داده شد باید عمل شود. مردم را نباید فریب داد و با شعارهای توخالی و فریبنده اغوا کرد. و مسؤولان باید پاک دست و پاک دامن باشند و مسؤولان به دستور قرآن باید به دشمن دین و مردم به دیده دشمن بنگرند و در خلوت و جلوت از آنها دوست نگیرند و به آنها نامطمئن باشند نه اینکه برای دست دادن با آنها سر و دست بشکنند. در اندیشه اسلامی است که حکومت سعادت دنیا و آخرت را می خواهد و همانگونه که به فکر معیشت مردم است به فکر به بهشت رساندن مردم هم هست و آنها که غیر از این اندیشیده اند کتاب دین را وارونه دیده اند و در اندیشه اسلامی است که در مقابل منشور حقوق شهروندی مردم، حقوق نجومی مسؤولین نیست بلکه مسؤولیتی است که غیر از مردم، خدای مردم مدعی اوست. که فرمود: وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ[1]

 

+ نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۲/۰۲ساعت 0  توسط محمدهادی صحرایی  | 
پاتوق رایانه ای...
ما را در سایت پاتوق رایانه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhsahraeia بازدید : 149 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 18:45