مجالس حسین

ساخت وبلاگ

 

" این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است" این جمله راهبردی و کلیدی امام خمینی (ره) که در ایام محرم و صفر بسیار شنیده و دیده می شود، نکات پرمغزی دارد که می تواند کمک کار حسین,یان و عاشورائیان در اقامه مجلس عزای سرور و سالار شهیدان باشد. با تأمل مختصر و صحیحی که می توان در زندگی و اندیشه حضرت امام داشت می توان فهمید فقیه نائب الامام و باهوشی که هفته ای سه بار ختم قرآن می کرد و با مبانی اسلام کاملاً آشنا بود و قرائتش از اسلامِ ناب، ناب ترین و کارآمدترین قرائت پس از معصومین علیهم السلام است، سخنش برآمده از بنای فکری و اندیشه بلندی است که توانسته است یک قرن را به نام خود کند. انس و الفت او با حسین توانسته است از او رهبری شجاع و حسینی بسازد و بتواند با حکومت مستحکم اسلامی ایران، زمینه سازی قیام موعود و خونخواهی حسین را فراهم نماید.

این مقدمه از آنروست که بتوانیم کمی در ژرفای اندیشه امام راحلمان سیر کرده باشیم و از نگاه مبارک او جهان را ببینیم و ببینیم که در اندیشه بزرگان چه می گذرد که می توانند دنیایی را متحول کنند درحالیکه بسیاری از ما در تدارک امور کوچک و روزمره خود درمانده ایم. اگر زنده ماندن اسلام به محرم و صفر است و رسالت اسلام برای به سعادت رساندن بشر است و تمام فعالیت امامان معصوم برای حاکم نمودن اسلام و اقامه آن در جهان است، پس باید گفت که رسالت محرم و صفر نیز به سعادت رساندن بشر است. با مشی و مرامی متفاوت از معمول و شیوه ای که مختص حسین است و بس. نکته دیگر اینکه آنچه ما از قیام حسین می بینیم که عده کمی از مظلومین و جوانمردان به دست عده زیادی از نامردان به بدترین وجه، کشته و پاره پاره شدند، ظاهر یک استراتژی بسیار قوی و جذابی است که توانایی آن به اندازه نجات انسانهاست. مگر نفرمود حسین کشتی نجات است. کشتی سریع و وسیع.

آنها که در عزاداری عاشورا پس از 1378 سال، تشکیک می کنند و گیج مانده اند، عمدتاً کسانی هستند که شهادت او را همچون تراژدیهای معمول دنیا می بینند که بیش از تأسف نمی توان برایش هزینه کرد. آنها غافلند و نمی دانند که هیچ تراژدی نمی تواند 1378 سال انسانها را با هر مرام و عقیده ای چنان مجذوب کند که بخواهند جان خود را برای اهدافش قربان کنند. آنها نمی توانند بفهمند که چرا این به ظاهر، تراژدی توانسته است انقلابات خونین و عجیبی را در سراسر تاریخ رقم بزند؟ اگر از نمونه های تاریخی گذشته و قیامهای خونین مختار و توابین و زید و ... بگذریم، در معاصر خودمان کسانی بوده اند که ولو به شعار، خود را رهرو حسین معرفی می کرده اند. داستان گاندی را خیلیها شنیده اند ولی یکی دو دهه پیش، وقتی که رژیم صهیون، مقر یاسر عرفات را محاصره کرد، او گفت من عثمان نیستم که در خانه بمانم و کشته شوم، من چون حسین به معرکه می آیم و مردانه می میرم. بعدها هم مشخص شد، اسرائیل او را ترور نموده است.

کج اندیشان و روشنفکران غربزده، همیشه از درک لایه های امور پیچیده و مخصوصاً معنوی و ماورائی ناتوان بوده اند و به این دلیل است که حسین را با مقتولین معمولی می سنجند و نمی دانند این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست و چرا حرارت محبت و عشقش هر روز بیش از پیش می شود و چون نمی فهمند با توهین و تحقیر به عزاداران می تازند. گاهی به بی معنی بودن عزاداری بعد از اینهمه سال و گاهی به بهانه اسراف لیوان یکبار مصرف و گاهی همین ها که دائماً یا خرج پروتز لب و لپ می کنند یا در آنتالیا و تایلند پلاسند، از هزینه کردن برای فقرا به جای عزاداری می گویند و هر محرم  اربعین بهانه ای می گیرند. نمی دانند و ما می دانیم که مشکل آنها کجاست. آنها از درک حقیقت عاجزند که فرمود: " لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها "[1]و می خواهند آنرا با چنگ زدن به راهیان حقیقت جبران می کنند. درست مثل آنها که در کربلا حسین را می شناختند ولی حرفش را نمی فهمیدند و هر چیز را با معامله و مجامله و مسامحه می سنجیدند. حتی مسامحه با یزید.

محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است نه نظریات رنگارنگ روشنفکران و تقلای جدایی طلبان دین از سیاست. اصلاً زندگی بدون حسین سیاه و سفید است و با رنگ حسین، زندگی زیباست. زندگی حسینی زندگی هدفمند است. آنها که با حسینند به فکر رفع فقر و ظلمند و به دنبال گرفتن حق مظلوم از ظالم. پیام حسین که به دل هر جوانمرد و حلال زاده ای می نشیند" هیهات مناالذله" است. هرکس قدر خود را شناخت، جز حسین و سرنهادن به راه او به هیچ چیز راضی نشد. مگر می شود حسینی بود و بی تفاوت ماند. حسینیان اهل حیاتند و زنده اند و روزمرگی زندگی آنها را نکشته است. صهیون ها، که فرعون زنده زمانند با عصای جادویی رسانه هاشان نتوانسته اند غیرت مردان حسینی را بکشند و حیاء زنان حسینی را به اسارت ببرند. همان کاری که فرعون با مردمان می کرد و موسی نجاتشان داد را از سال 61 هجری تاکنون حسین انجام می دهد و ما را نجات می بخشاید. مؤمنین باید بدانند که به هر نفس دو شکر است. هر نفس که فرو می رود و برمی آید یکی شکر خالق برای خدایی و دیگری شکر خالق است برای حسین.

خدایی که در قرآن سه بار فرمود: "وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في‏ ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيم‏"[2]. نجات بندگانش را در گرفتن دست حسین می داند و می خواهد که بندگان بدانند که اگر همچون حسین، جوانمردانه دینداری کردند و دین خدا را یاری کردند، آنها را سفیران نور و برای متقین امامشان می کند که خود از زبان صالحان فرمود:"رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً".[3] حسین الگوی دینداری و آزادگی و جوانمردی است. سکه حسین همیشه سکه است و ارزش خود را دارد و این سکه از آنها نیست که در دست تبهکاران و مالِ مردم خوران باشد. سکه ایست که در دست مردمان و مستمندان و مظلومان است و تنها خریدارش خداست.

پس از این مقدار، باید گفت برپایی مجالس, عزای حسین مقدس و مبارک و محترم است. هم به خاطر حرمت صاحبِ مراسم و هم به خاطر عظمتِ کارِ او. مجالسش آدابی دارد که باید رعایت نمود. باید ثنای او بر مبنای، اصلِ حقیقت باشد؛ نمی توان با دروغ، کسی را به حسین رساند. باید پاک باشد؛ که حسین بدهکاران را مدیونین به مردم را از کربلا راند. آنها که خرج مجالسشان با انگلیس است، اجرتشان هم با ملکه خبیث است و با حسین غریبه اند. باید بدون توهین و تحقیر مقدسات دیگران باشد؛ چون در کربلا و در کنارِ حسین بزرگان و عزیزانی از نصارا و اهل سنت به شهادت رسیدند که ما غبطه حال و روزشان را می خوریم. مجلس حسین مجلس سیاست است؛ مرگ بر یزید شاه و زنده باد حسین. سیاسی تر از این شعار شنیده اید؟ یا در حدیث شریف زیارت عاشورا که فرمود دوستم با هر که دوست توست و دشمنم با هر که دشمن توست. یعنی هرکه با حسین است، عزیز ما و هرکه با او نیست دشمن ماست. به شرط آنکه پیام حسین را به او رسانده باشیم که پیامش، مبارزه پلیدی ها و نرفتن زیر بار حرف زور و ظلمِ ظالم است. مرگ برآمریکا.

 

    



[1] - دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى‏كنند. ( سوره اعراف آیه 179)

[2] -  و به ياد آريد آنگاه كه شما را از چنگ فرعونيان رهانيديم؛ آنها شما را سخت شكنجه مى‏كردند؛ پسران شما را سر مى‏بريدند؛ و زنهايتان را زنده مى‏گذاشتند، و در آن بلا،آزمايش بزرگى از جانب پروردگارتان بود. (سوره بقره آیه49)

[3] - پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنىِ چشمان [ما] باشد، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان. (سوره فرقان آیه 74)

 

 

 

 

منتشر شده در ماهنامه اتفاق شهریور97

 

 

 

 

پاتوق رایانه ای...
ما را در سایت پاتوق رایانه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhsahraeia بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 19 آذر 1397 ساعت: 0:09