اگر 9 دی نبود ...

ساخت وبلاگ

 

 

  

 

   قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لامِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ ...[1]

     آخرالزمان است و فتنه هایش نفس گیر. مرد میدان می خواهد و دیندارِ واقعی تا بتواند دامن از فتنه ها برکشد و بر پله های سعادت پا نهد و پله پله صعود کند. باید استخوان بندی اعتقاداتت را با بصیرت، محکم کرده باشی تا در وقت لازم نشکند. باید ایمانت از مغز استخوان برخاسته باشد تا بتوانی از میان فتن قدم برداری و نلغزی. زمین فتنه ها سخت لغزان است و دلهای بی سَکینت، سخت لرزان. ایمانت باید به گوشت و پوستت آمیخته باشد تا نلرزد و گرنه ایمان قشریون و ظاهریون که با کیسه ای پر از طلا نه که با کیسه ای از روشور، خواهد ریخت. نه اینکه در گذشته فتنه نبوده، نخیر، بوده ولی به این زیادی و اینگونه پی در پی نبوده است. تاریخ گواهی می دهد هر زمان که حق حاکم شده است و شمل شیاطین شیوانده[2] است، فتنه های ریز و درشت، چون دمل های چرکین سرباز کرده و اهل ریا و ریاست سربرآورده اند و شیخ و ملا هم نشناخته اند. چه مدعی هایی که با بلند شدن غبار فتنه ها ره گم کرده و هنوز هم در پیچ های تاریخ مانده و مایه عبرت شده اند، اگر عبرت گیرنده ای باشد.

    سال 1388 که در تاریخ خونبار انقلاب اسلامی ماندگار شده است و نماد و نمود انقلابیونِ بابصیرت و انحرافیون، ساکتین و کاسبین شده است، سنگ محک خوبی است برای عیارسنجی ایمان ها و انصاف ها و بصیرت ها. حساب ما با سوای انقلابیونِ هشتاد و هشتی، به این زودی تمام نخواهد شد. ستم فتنه گران را هنوز، مردم شریف ایران تحمل می کنند. نمک به حرامانی که نشانی آغل و انبار به گرگ و کفتار دادند باید جواب تحریم امروز را بدهند. و نامردانِ شغّادگونه که یوسفِ انقلاب را به جیفه پُست و پول و پیشنهاد و مجوز اقامت فروختند، باید پاسخ تحقیر امروز را بدهند. و تشنگان قدرت و رفوزگان بی صفتی که پنجه بر چهره مظلوم انقلاب کشیدند و با دروغ تقلب، مردم را در مقابل هم به صف کردند، باید پاسخگوی "ظلم بزرگ"خود باشند. نه در این دنیا که دارِ دوز و دغل و تزویر و ریاست، در آن دنیا که "تبلی السرائر" است و در محضر "أشد المعاقبین" که "أحکم الحاکمین" است. این دنیا را که می توان با حرّافی و حقه بازی به سر بُرد و دولت به دولت، رنگ عوض کرد و روز به روز موضع جابجا نمود. هرچند که گفته اند "للباطل جولۀ و للحق دولۀ".

     سال 1388 می توانست سال رؤیایی پرش نظام بر سکوهای عزت و افتخار و تداوم پیشرفت ملت ایران و انقلاب اسلامی باشد، که حسودان و لجوجان نگذاشتند. کشور به لطف رجوع به شعارهای اصلی و اصیل انقلاب اسلامی، در حال جهش بود و به جای حلقه بسته حزبی- فامیلی و وراثتیِ مدیرانِ اشراف و دوتابعیتی، توسط فرزندان مردم و انقلاب اداره می شد. دشمنان به این نتیجه رسیده بودند که سرعت پیشرفت انقلاب سرسام آور شده و ایران، با دستاوردهای علمی و عجیب و صعود به فضا و نفوذ به نانو و ورود به کلوپ 10 کشور برتر "های تِک ها" مهار ناپذیر شده است. باید کاری می کردند و ترمز این قطار سریع السیر را می کشیدند. از سال قبلش که برآوردشان پیروزی انقلابیون و تداوم شعار انقلاب بود، کمیته هایی را در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس به راه انداختند و دوره های توانمندسازی فشرده را تدارک دیدند، تا مانع تحقق اراده مردم شوند یا لذت پیروزی ملت را با شعار "بریزند به خیابانها" تلخ کنند. اهل رسانه، سرشاخه ها و سرخوشه ها، شعبان بی مخ ها و ... و جوخه های آتش وآشوب، منافقینِ آدمخوار، فسیلهای سلطنت طلب، فراری ها، رقاصه ها، خواننده ها، زالوزادگان دوتابعیتی و ... توسط صهیونها، سعودیها، انگلیس، اسرائیل و سردسته اشرار، آمریکا، تغذیه و تعبیه شدند.

     دشمنانِ به صف شده، دل به حماقت، خیانت و لجاجت سران فتنه بسته بودند و اگر ذره ای به همراهی آنها شک می کردند، تمام داشته ها و اندوخته های خود را در سبد آنان نمی گذاشتند. می دانستند دنیاطلبی، همیشه در میان سیاستبازانِ حرفه ای، مشتری دارد و همیشه شیطان در میان مذبذبین و معلقین، برای روز مبادای خود سربازانی دارد. همانگونه که نخست وزیر صهیون، اغتشاش گران را سربازان خود نامید و هیلاری و اوباما به آنها امید بستند و انگلیسِ روباه، لانه خود در تهران را خانه امید آنها کرده بود. جرم بزرگ سران فتنه، ایجاد نفاق و نقار و دودستگی بین مردم بود و رواج دروغ و شیوع بی اعتمادی. و اینها به غیر از تهمت ها و تبانی ها و محرمانه های با دشمن است. مگر می شود فراموش کرد که این کذابان، قبل از اتمام شمارش آراء، اعلام پیروزی کردند، خواستار حذف جمهوریت از نظام شدند، با جاسوسان و دشمنان و نادرستانِ اجنبی ملاقات کردند، از سران سعودی پول گرفتند و موبه مو توصیه ها را اجرا کردند، به قانون تن ندادند و قانون شکستند، برای زندگان، مجلس ختم گرفتند و در آن شرکت کردند، از دشمنان، تحریمِ هم میهنان خود را خواستند، هتاکان حرمت عاشورا را خداجو نامیدند و ... و در یک کلام نامردی کردند.

       استدلالشان خواب و خیال و تئوری روشنفکرانه شان، دختر لُر و پسر آذری بود. هشت ماه کشور را با لجبازی و غرور و ماجراجویی به لبه پرتگاه کشاندند. در افغانستان، نامزدِ معترض به خاطر حفظ وحدتِ مردمش از حق خود گذشت و به قانون تمکین نمود، ولی این مدعیانِ ناحق، وحدت شکستند و با قلدری پا بر قانون کشیدند. دشمن به مغاک رفته را به میدان آوردند و جو ترور را که در دوره اصلاحات جان گرفته و مُرده بود را دوباره زنده کردند، روی دشمنِ دریده را به نظام باز کردند و ... . اگر نبود پیر پیامبرگونه انقلاب و جوشش خون حسینیانِ ایران زمین در نهم دی، تکلیفمان چه می شد رفیق؟ درست است که تکلیفمان را سیدالشهداء مشخص کرده و مردم ایران تا شاهرگ خود پای انقلابند و دشمنان اسلام و ایران، از آمریکا تا پایین، هیچ غلطی نمی توانند بکنند ولی مردم شریف ایران با آن همه گله کلب و کفتار مترصد در بیرون مرز چه می کردند؟ اگر به پیراهن خونین و قَسم های نابرادران یوسف اعتماد می کردیم و از گِرد یعقوب نبی می رفتیم چه می شد؟ اگر فریب سامری را خورده بودیم و دست از دست موسای کلیم کشیده بودیم چه؟

    سامری در قوم موسی فتنه کرد و با اخلاق و هنر خود و پول و طلای بنی اسرائیلیان، قوم خداپرست، را گوساله پرست کرد و با این کار، قوم از آب و دریا گذشته و به آسمان رسیده را به خاکستر نشاند. مجازات موسی برای او سلب زندگی اجتماعی و طرد او از جامعه با مرض لامساس بود. اینگونه که نمی توانست با مردمان ارتباط گیرد و مجبور بود در تنهایی بماند. این مجازات تاریخی و حکیمانه پیغمبر خدا از آنروست که بفهماند فتنه گران باید از آزادی محروم شوند تا توطئه نکنند و باید از جامعه طرد شوند تا آرامش اجتماع و مردم به هم نخورد. بیماری فتنه گران همین است که آرامش مردمان را به هم بزنند. آنها غوغازیستانی اند که میل به اغتشاش دارند. مثل همین کار را امیرالمؤمنین علی علیه السلام، با مسبب فتنه جمل کرد. نفی بلد و سلب آزادی اجتماعی و ... در اسلام مسبوق به سابقه است. اگرچه ممکن است ظاهر حکم مفسد فی الارض اعدام باشد ولی وقتی می توان مجازات را حکیمانه، عبرت آموزتر کرد، باید به سختی آن تن داد و حرف حرافان را تحمل نمود. 

     کسانیکه منکر و منتقد مجازات فتنه گرانند یا فریبکارانه به دنبال چشم پوشی مردم از خیانت و جنایت سران توبه ناکرده فتنه اند، یا کاسبند و جویای نان و نام-اگرچه خود خوب می دانند با آزادی فتنه گران بازار مکاره اینها کساد می شود- یا آنکه تاریخ را سروته گرفته اند. در کشور ما تدبیر است که حکم می کند وگرنه در منطقه ما کشوری است که بعد از کودتای نافرجام، هزاران نفر را یا اعدام کرد و یا زندانی و یا از کاربرکنار کرد. در فرانسه که می گفتند مهد حقوق است، مردم را به خاطر اعتراض معیشتی به گلوله می بندند و با باتوم پاسخ می دهند. خدا می داند اگر قصد کودتا داشتند چگونه با آنها برخورد می کردند. به هرحال نهم دی، یوم الله است و تجربه ای گران در میان تجربه های 40 ساله انقلاب اسلامی شد و مردم را توانمندتر و هشیارتر نمود و این روزها، مردم ایران اگرچه آزرده از بی تدبیری ها و سوء مدیریتهای دولت اند ولی سربلند و پرانگیزه به فردا و افقهای خود نگاه می کنند و مستحکم تر قدم برمی دارند و کتاب سنگین تاریخ ارزشمند خود را که پر از تجربیات تلخ و شیرین و ریزشها و رویشهاست، به جهانیان عرضه می کنند و خطاب به دشمنان مدعی از آمریکای روبه افول تا صهیون زبون و فرانسه غرق به خون می گویند: گر چو تو زشت و بی هنر بودم/ از همه فتنه در امان بودم.

 
 


[1] - گفت: پس برو كه بهره تو در زندگى اين باشد كه به هر كه نزديك تو آمد بگويى: به من‏ دست نزنيد و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن درباره تو تخلف نخواهد شد... سوره طه آیه 97

پاتوق رایانه ای...
ما را در سایت پاتوق رایانه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhsahraeia بازدید : 164 تاريخ : جمعه 26 بهمن 1397 ساعت: 15:28